دنیا یه جور رقصه خاصه...باهاش برقص!

وبلاگی درباره ی خودم و دنیای خودم

دنیا یه جور رقصه خاصه...باهاش برقص!

وبلاگی درباره ی خودم و دنیای خودم

دنیا یه جور رقصه خاصه...باهاش برقص!

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریوندن» ثبت شده است

موضوع خاصی نیست ،دلم ه

بعضی وقتا یه دم شروع میکنه به قر زدن و ول نمیکنه....عینه پیرزنها....حرف میزنه و مخم رو میخوره....

گله میکنه ....از دنیا از آدماش...از همه ی چیزایی که ازشون پره و دیگه طاقت تحملشونو نداره....

از رفیق و دوست و آشناو غریبه که بهشون اعتماد بیخود میکنی و محبت بیجا میکنی گرفته تا خودم  ....

دیگران رو بیخیال این رسمشونه.....دیگه عادی شده .....مگه میشه که به یکی اعتماد کنی و کمرتو به خاک نزنه..... که به کسی محبت کنی و با تمام عقلش فک نکنه خری....دیگه عادی شده که به چشم دوست و رفیق ببینیشون و به چشمه غریبه باهات برخورد کنن...

مردمی که معلوم نیس چی سرشون اومده ....جایی که ازش اومدن رو فراموش کردن یا جایی که میخوان برن؟؟/ 

چیکار میخوان بکنن؟؟ چیکار دارن میکنن با دنیاشون ....با آدمای توی دنیاشون با دلهایی که شکستن.... با چشم هایی که حقشون نبود ولی گریوندن.... با ذهن هایی که نخواستن ولی بدجور درگیر کردن...

هه....آره شاید هرکسی نفهمه ینی چی.....شاید اصن کسی نبینه نوشته هامو یا اگه هم ببینه به نظرش کاملا چرت و مسخره باشه ....ولی........

....کسی که زندگیش به پای حرف این مردم باشه..... جوری زندگی کنه که اونا بخوان و مشکلش این باشه که اونا هر روز اونو رو یجور بخوان....و  حتی گاهی کار به جایی بکشه که به فکر این بیفته که بین دنیاو دلش یکیو انتخاب کنه ....سخته

بخدا خیلی سخته زندگی کردن با این جماعت ....

تو خودم گمم....یااا کاملا بی حسم.....نمیدونم تنهاییه دردم, دوریه دردم غربته دردم...حالت که بده هرچقدرم که شاعر باشی....با هیچ جمله یا کلمه ای نمیتونی حستو توصیف کنی....فقط دوس داری بری ....بری و دل بکنی ....کجاشو نمیدونم...یه جای دوووووور دور از همه.....جایی که فقط خودت باشی و خودت!




raha last name may not left blank.
۱۲ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر